پروتکل درمانی|پیشینه تحقیق|طرح درس|پاورپوینت|تحقیق

دانلود پاورپوینت ,دانلود تحقیق,دانلود طرح توجیهی, دانلود پیشینه تحقیق,پیشینه پژوهش, نمونه فصل دوم پایان نامه, پاورپوینت,تحقیق درسی,طرح درس ماهانه,نظریه های سازمان و مدیریت,گزارش کارآموزی,جدول طرح درس, پاورپوینت شهرسازی, ایمنی,پاورپوینت معماری رشته برق

پروتکل درمانی|پیشینه تحقیق|طرح درس|پاورپوینت|تحقیق

دانلود پاورپوینت ,دانلود تحقیق,دانلود طرح توجیهی, دانلود پیشینه تحقیق,پیشینه پژوهش, نمونه فصل دوم پایان نامه, پاورپوینت,تحقیق درسی,طرح درس ماهانه,نظریه های سازمان و مدیریت,گزارش کارآموزی,جدول طرح درس, پاورپوینت شهرسازی, ایمنی,پاورپوینت معماری رشته برق

دانلود پاورپوینت ,دانلود تحقیق,دانلود طرح توجیهی, دانلود پیشینه تحقیق,پیشینه پژوهش, نمونه فصل دوم پایان نامه, پاورپوینت,تحقیق درسی,طرح درس ماهانه,نظریه های سازمان و مدیریت,گزارش کارآموزی,جدول طرح درس, پاورپوینت شهرسازی, ایمنی,پاورپوینت معماری رشته برق

۱۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

مبانی نظری و پیشینه تحقیق جهت‌گیری مذهبی (فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 61 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
مبانی نظری و پیشینه تحقیق جهت‌گیری مذهبی (فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق جهت‌گیری مذهبی (فصل دوم تحقیق)

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

تاریخ بشریت نشان داده است که انسان دین‌ورز قدمتی دیرینه دارد. آن‌چنان که از مطالعات باستان شناسی و انسان شناسی از اعصار دور بر می‌آید، مذهب به عنوان جزء لاینفک زندگی بشری در تمامی اعصار بوده است. ویل دورانت معتقد است دین به اندازه‌ای غنی و فراگیر و پیچیده است که جنبه‌های مختلف و متفاوت آن برای دیدگاه‌ها و نگرش‌های مختلف به گونه‌ای متفاوت جلوه می‌کند. اما آن‌چه مهم می‌باشد این است که هیچ دوره‌ای از تاریخ بشر خالی از اعتقادات دینی نبوده است (خداپناهی و خاکساربلداجی، 1384).

تحقیقات مختلف نشان داده که برداشت اصلی اکثر افراد از دین، داشتن رابطه‌ای نزدیک با خداوند است، نه صرفاً مجموعه‌ای از باورها و اعمال. علاوه بر آن تأکید بر مجاورت هر فرد با خدا، همچنین ارجاعات مکرر به عشق بین بنده و خدا، در قالب ادیان توحیدی وجود دارد. دین و به‌خصوص «رابطه درک شده افراد با خدا» به عنوان یک پناه‌گاه مطمئن عمل می‌کند. افراد در زمان بروز بحران، خدا را به عنوان پناه‌گاهی مطمئن می‌دانند (روات و کرک پتریک، 2002).

می‏توان اظهار داشت که دین‌داری آگاهانه و گرایشات مذهبی تأثیر بسزایی بر جنبه‏های گوناگون رفتار فردی و اجتماعی جامعه، به‏ویژه نسل جوان دارد. البته توجه زیادی که امروزه به رفتارهای نابهنجار اخلاقی یا خلاف شرع و بزهکارانه‏ی جوانان معطوف می‏شود و نیز سیاست‏های پیشگیرانه یا تنبیهی که به‏طور ضربتی اتخاذ می‏گردد، می‏تواند تا حدودی مبیّن نگرانی از این واقعیت باشد که تلاش‏ها و فعالیت‏های بیش از دو دهه‏ی مدیران و مسئولان در انتقال باورها، ارزش‏ها و هنجارهای دینی به نسل جوان، با نوعی عدم موفقیت و ناکامی روبرو شده است (سرمدی، 1385).

تعریف دین

در زبان اوستایی ایران باستان «دین» به معنای شریعت و مذهب بوده ‏است و پیروان دین خود را «به‌دینان» می‏خواندند (حجتی، 1368). در فرهنگنامه‏ها نیز «دین» به معانی: جزا، حساب، طاعت، ورع، قدرت و آن‌چه انسان بدان متدیّن و پای‏بند گردد و نیز به گونه‏ای استعاری برای شریعت استعمال می‏گردد (ابن‏منظور، 1996). همچنین به معنای پاداش، آیین پرستش خداوند تعالی، رسم و قانون، قهر و مسلط شدن آمده است (شعرانی، 1355).

در قرآن کریم هم که لفظ «دین» حدود 90 بار به کار رفته، بدین معانی است: جزاء و حساب، کیش و شریعت، دین اسلام، رسم و قانون، حکم و فرمان، دعا و عبادت، آیین یگانه‏پرستی (سرمدی، 1380). از دین تعریفی که مورد اتفاق همه‏ی محققان باشد، وجود ندارد؛ به گونه‏ای که برخی دانشمندان از «برج بابل تعاریف دین» سخن به میان می‏آورند (ویلم، 1377).

مروری بر آثار دانشمندان مسلمان نشان می‏دهد که اکثر قریب به اتفاق ایشان (برخلاف دانشمندان غربی) تعریف واحدی از دین را مدنظر قرار داده‏اند (تعریف سنتی از دین). علمای دین برخلاف دانشمندان علوم اجتماعی و فیلسوفان دین، تعریف خود را متوجه کلیه‏ی ادیان ننموده و دایره‏ی تعریف خود را به دین اسلام محدود کرده‏اند؛ برای مثال، استاد مطهری منظورش از دین اسلام، کلیه‏ی ادیان الهی از آدم تا خاتم است، چون بنابه استدلالی درون دینی، که متکی بر آیات قرآن کریم است، دین الهی در نزد خداوند یکی بیش نیست. . . و آن همانا دین اسلام است (مطهری، 1362). علامه طباطبایی دین را مجموعه‏ی عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی می‏داند که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده‏اند (طباطبایی، 1362). در تعریفی دیگر «دین اعتقاد به آفریننده‏ای برای جهان و انسان و دستورات عمل مناسب با این عقاید است» (مصباح یزدی، 1368).

براساس این تلقی از دین، ادیان بشری و اسطوره‏ای و غیرالهی اصلاً دین محسوب نمی‏شوند: «بت‏پرستی و انسان‏پرستی دین نیستند. بودیسم (آیین بودا) هم که خدا در آن مطرح نیست، دین نیست» (مصباح یزدی، 1368). برخی نیز هنگام ابراز نظر درباره‏ی اسلام و ادیان، دین را کتاب و سنت قطعی معرفی می‏نماید (سروش، 1372).

شاید بتوان گفت دین داری اعتقاد به وجودی متعالی است که وعده فرارسیدن زندگی پس از مرگ را می‌دهد و به ما فرمان می‌دهد در این دنیا به شیوه اخلاقی رفتار کنیم (گیدنز، 1373). دین به مثابه عمیق ترین منبعی است که موجودیت انسان در آن پرورش یافته و تمام ابعاد آن از جمله وحدت انسان با خداوند به آن وابسته است. بنا به گفته کارلایل: «دین هر فرد واقیت وجودی هر انسانی را مشخص می‌کند و بر جنبه‌های هویت ملی او نیز تأثیر می‌گذارد. اعتقادات مذهبی با سرنوشت انسان پیوند می‌خورند و جوشش‌های این عقاید در قلب انسان، اصول دیگر زندگی انسان را عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌دهند» (یوآخیم، 1382).

مذهب

آلپورت (1950)، مذهب را به عنوان فلسفه وحدت بخش زندگی توصیف می‌کند و آن را یکی از عوامل بالقوه مهم برای سلامت روان دانسته، او معتقد است نظام ارزشی مذهبی، بهترین زمینه را برای یک شخصیت سالم آماده می‌کند. اما به این نکته نیز توجه دارد که این‌طور نیست که تمامی افرادی که ادعای مذهبی بودن دارند، دارای شخصیت سالم هستند. از دیدگاه آلپورت (1950)، این جهت‌گیری به دو صورت جهت‌گیری مذهبی درونی و جهت‌گیری مذهبی بیرونی می‌باشد. جهت‌گیری مذهبی درونی، مذهبی فراگیر، دارای اصولی سازمان یافته و درونی شده است که خود غایت و هدف است نه وسیله‌ای برای رسیدن به هدف. شخصی که جهت‌گیری مذهبی درونی دارد با مذهبش زندگی می‌کند و مذهبش با شخصیتش یکی می‌شود. شخصی که جهت‌گیری مذهبی بیرونی دارد، مذهب با شخصیت و زندگیش تلفیق نشده است؛ برای او مذهب وسیله‌ای است که برای ارضای نیازهای فردی از قبیل مقام و امنیت مورد استفاده قرار می‌گیرد (خوانین زاده، اژه‌ای و مظاهری، 1384).

مذهب یک سیستم اطلاعاتی است که برای زندگی هدف‌مند اطلاعات و دانش فراهم می‌کند. مذهب به عنوان نظام اعتقادی سازمان یافته همراه با مجموعه‌ای از آیین‌ها و اعمال تعریف شده است که تعیین‌کننده شیوه پاسخ‌دهی افراد به تجارب زندگی است (زولینگ و همکاران، 2006). مذهب شامل کیفیاتی است که به بافت مذهبی- سنتی فرد اشاره دارد (کلی، 2008).

معنویت، دین‌داری و سلامت

از ناشناخته‏ترین و بحث انگیزترین زمینه‏هایی که در جهان پزشکی امروز مورد توجه بخش‏ خصوصی و دولتی قرار گرفته است مسأله بررسی روابط معنویت و دین‌داری با سلامت جسمانی‏ است. استفاده از واژه‏های کلیدی مذهب و سلامت یا معنویت و سلامت در یک جستجوی‏ اینترنتی، این نکته را آشکار می‏سازد که از دهه هشتم قرن بیستم و بخصوص در دهه اخیر، روند پژوهش‌ها و تعداد مقاله‏های منتشر شده مرتبط با این قلمرو در مجله‌های معتبر پزشکی، روانپزشکی و پزشکی رفتاری ازدیاد یافته و از مرز 1200پژوهش نیز گذشته است. آن‌چه در این مورد پراهمیت جلوه‏گر می‏شود این است که معمولاً افزایش توجه و گسترش‏ انتشارات در زمینه پزشکی، پیامد یک دستاورد جدید مانند اکتشاف یک ژن، ابداع یک ابزار جدید و گاهی کشف یک شیوه ارزیابی حساس و معتبر است در حالی که معنویت و دین‌داری در هیچ‏ یک از این زمینه‏ها قرار ندارند و به گونه‏ای پایدار با فرهنگ‌ها وابسته‏اند. علوم پزشکی یعنی قلمرویی که همواره ذهن را از بدن متمایز می‏کرد به این‏ نتیجه رسید که بررسی مجدد در روابط روح، ذهن و بدن، نه‏تنها جالب بلکه ضروری است و قرار دادن چنین مواردی در برنامه‏های آموزشی دانشکده‏های پزشکی و در سطح کاربرد بالینی و پژوهش، گواهی بر این مدعاست. در حال حاضر، هفتاد و دو دانشکده پزشکی در امریکا، درس‌هایی را عرضه می‏کنند تا به دانشجویان بی‌آموزند چگونه به ارزش‌یابی جنبه‏های معنوی بیماران بپردازند یا چگونه دل‌مشغولی‌های معنوی را در طرح‌های درمان‌گری بگنجانند. قرار دادن‏ آموزش‌های مذهبی و معنوی در برنامه‏های روان‌پزشکی تحقق یافته و مسأله ضرورت این آموزش‏ به پزشکان عمومی نیز هم‏اکنون مطرح است (دادستان، 1385).




درج تبلیغات رایگان


دانلود پرسشنامه


آگهی رایگان اینترنتی

  • imani kardak

مبانی نظری و پیشینه تحقیق میگرن (فصل دوم تحقیق)

سه شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۰۷ ب.ظ
مبانی نظری و پیشینه تحقیق میگرن (فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 53 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
مبانی نظری و پیشینه تحقیق میگرن (فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق میگرن (فصل دوم تحقیق)

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

اولین نوشته‌های مربوط به میگرن در ایبرس پاپیروس آمده است که در حدود ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در مصر باستان نوشته است(مایلر ونیل،2005). در سال ۲۰۰ قبل از میلاد نوشته‌هایی ازبقراط درباره توضیح علایم پیش درآمدی دیداری نوشته است که این علایم می‌توانند قبل از سردرد اتفاق بیافتند و بعد از استفراغ این حالت می‌تواند تا حدودی تسکین یابد(برسوک،2012).

در قرن دوم ارتیوس کاپادوسیا این نوع از سردرد را به سه نوع تقسیم کرد:سفامالجیا، سفالی، و هتروکرانیال. جالینوس از اصطلاح همیکرانیا (نیمه سر)، استفاده کرد اصطلاحی که واژه میگرن در نهایت از آن گرفته شد(والدمن،2011). او همچنین پیشنهاد داد که این درد برخاسته از پرده‌های مغز و شریان‌های خونی در سر است. در سال ۱۸۸۷ لوئیز هیاسینت توماس، کتابداری فرانسوی برای اولین بار میگرن را به دو نوع تقسیم کرد که در حال حاضر نیز از این تقسیم بندی استفاده می‌شود- میگرن با علایم پیش درامدی ("میگرن افتالمیک") و میگرن بدون علایم پیش درامدی ("میگرن وولگار)(برسوک،2012).

قدمت مته کاری سوراخ کردن عمدی جمجمه به ۷٫۰۰۰ سال قبل از میلاد برمی گردد(مایلر و نیل،2005). درحالیکه بعضی از مردم با این کار از بیماری نجات پیدا می‌کردند ولی به خاطر عفونت تعداد زیادی جان خود را از دست می‌دادندآنها معتقد بودند که با این کار "به ارواح خبیث اجازه فرار" می‌دهند.ویلیام هاروی در قرن ۱۷ سوراخ کردن جمجمه را برای درمان میگرن توصیه می کرده است(بریت تالی،2002).

درحالیکه از دیرباز تلاش‌های زیادی برای درمان میگرن صورت گرفته است، ولی در سال ۱۸۶۸ بود که استفاده از ماده‌ای که در نهایت موثر واقع شد آغازگردید(برسوک،2012). این ماده قارچی با نام آرگوت بود که در سال ۱۹۱۸ ارگوتامین از آن گرفته شد.(هانسن،کهلر،2011).

میتیسرجیددر سال ۱۹۵۹ ساخته شد و اولین تریپتان،در سال ۱۹۸۸ تولید شد. در طول قرن ۲۰ به دنبال مطالعات بیشتر مواد پیشگیرانه موثرتری ساخته شدند و مورد تایید قرار گرفتند(برسوک،2012)

2-2-2.تعریف میگرن.

شایع ترین علت سردرد، میگرن است و حدود 15% از زنان و 6% از مردان را مبتلا می سازد. یک تعریف سودمند، میگرن، عبارت است از سندرمی خوش خیم و راجعه، متشکل از سردرد، تهوع، استفراغ و/ یا نشانه های اختلال عملکرد عصبی به شکل ترکیب های مختلف. میگرن را اغلب می توان از روی فعال کننده های آن (شراب قرمز، قاعدگی، گرسنگی، بی خوابی، نور خیره کننده، استروژن، نگرانی، عطرها، دوره های ناامیدی) و نیز غیرفعال کننده های آن (خواب، حاملگی، خوشحالی، و تریپتال ها) تشخیص داد(هاریسون ،1390).

میگرن یکی از اختلالات شدید است که ویژگی آن سردردهای ملایم یا شدید پی در پی می‌باشد و غالبا با علایمی در سیستم عصبی آتونومس همراه است. این نوع از سردرد یک طرفه است (بر نیمی از سر تاثیر می‌گذارد) و ماهیتا ضربان‌دار است و از ۲ ساعت تا ۷۲ ساعت ادامه دارد. علایم همراه با آن می‌تواند شامل حالت تهوع، استفراغ، نورگریزی (افزایش حساسیت به نور)، صدا ترسی )افزایش حساسیت به صدا) باشد و درد به طور کلی با بالا رفتن فعالیت بدنی افزایش می‌یابد(هیداچی،2004).

حملات سردرد شدید، بدون توجه به علت اغلب به صورت ضربانی و همراه با استفراغ و حساسیت (تندرنس) پوست سر توصیف می شوند. سردردهای خفیف تر به صورت ناراحتی غیر مشخص، فشارنده و نوار مانند و غالباً در تمام سر هستند که نمایی از سردرد تنشی به شمار می آیند.(هاریسون،1390).

بیش از یک سوم افراد مبتلا به سردرد‌های میگرنی نشانه‌های پیش درامدی/اورا را دریافت می‌کنند: نوعی اختلالات گذرای دیداری، حسی، زبانی یا حرکتی که نشان می‌دهند سردرد به زودی شروع خواهد شد(ضیایی،شیرزادی،1381).

2-2-3.علل میگرن:

ساز و کار دقیق میگرن ناشناخته است. البته این باور وجود دارد که میگرن به دلیل نوعی اختلال در رگهای خونی و عصبی باشد. نظریه اولیه مربوط به افزایش قابلیت تحرک قشر مخ و کنترل ناهنجار یاخته‌های عصبی درد در عصب سه قلوی ساقه مغز می‌باشد(دادیک وگارگاس،2009).

این باور وجود دارد که دلایل بروز میگرن ترکیبی از عوامل محیطی و ژنتیکی است. حدود دو سوم افراد مبتلا سردردها را از خانواده به ارث می‌برند(بارتلیسون وکاترر،2010).

همچنین نوسان سطح هورمون می‌تواند نقش داشته باشد: میگرن در زمان ، در پسرها کمی بیشتر از دخترهاست، اما در میان زنان حدود دو تا سه برابر بیشتر از مردان است)لی،برونر،2009). سردردهای میگرنی معمولا در دوره بارداری کاهش می‌یابند.

2-2-4.انواع میگرن:

در گذشته دسته بندی های گوناگونی برای میگرن بیان می شد(کلاسیک ، معمولی ،بازیلر ،همی پلژیک و ...)ولی بتازگی طبقه بندی زیر پیشنهاد شده است:

-میگرن با پیش درامد

-میگرن بدون پیش درامد

-انواع دیگر میگرن

-سر درد خوشه ای (سلطان زاده،1383).

2-2-4-1.میگرن با پیش درآمد

این گونه سر درد ((میگرن کلاسیک)) نیز نامیده می شود و جنبه ارثی آن بسیار زیاد است(80-60درصد)است.نخست پیش درامدو سپس سر درد با ویژگی های که داده خواهد شد بروز می کند.

پیش درامد نشانه عصبی برگشت پذیری است که بدلیل اسپاسم برخی سرخرگ های مغزی پدید می اید و به گونه های مختلفی توسط بیماران بیان می شود:در بینایی بصورت تار شدن دید همی انوپی پیدایش لکه های سیاه یا پدیدار شدن خطوط نوزانی زیگزاگی جلوی چشم ها و در اندام ها بشکل احساس پارستزی یا کرختی یک نیمه بدن.همچنین پیش درامد می تواند بصورت سرگیجه باشد.در پی اورا که مدت ان معمولا 30-5 دقبقه می باشد سر درد خفیف تا شدیدی بروز می کند که اغلب 4 تا 72 ساعت و گاهی بیشتر طول می کشد.این سر درد در یک نیمه سر متمرکز است و معمولا با احساس ضربان درون سر تهوع و گریز از روشنایی و صدا همراه می باشد.فعالیت موجب تشدید سر درد می شود و گاهی شدت درد به اندازه ای است که بیمار باید همه ی کار های خود را کنار بزارد و به مگان تاریک و ساکتی پناه ببرد.معمولا پس از خوابیدن سر درد برطرف می شود.در برخی گونه های مقاوم ممکن است بیمار چندین روز از سر درد رنج ببرد و اقدامات دارویی به او کمکی نکند(سلطان زاده،1383؛189،190).


1-Mayler& nill

2-Barsook

1-Bret talli

2-Hansen&Kohler

3-Meteserjed

1-Headachi

2-Dadeck&Gargus

3-Bartleeson&katrer

4-Ley&Broner

1-Migraine with aura

2-migraine without aura

3-Migraine variants

4-Cluster headache

5-aura

6-teichopsia

7-throbbing



درج تبلیغات رایگان


دانلود پرسشنامه


آگهی رایگان اینترنتی

  • imani kardak
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت اجتماعی (فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 105 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 59
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت اجتماعی (فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت اجتماعی (فصل دوم تحقیق)

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

سلامت اجتماعی

برای مفهوم «سلامت اجتماعی» می­توان دو سطح در نظر گرفت. یکی «سطح کلان» که دربر دارنده­ی شاخص­های سلامت جامعه است و در این معنا سلامت اجتماعی را می توان معادل «جامعه ی سالم» در نظر گرفت که در آن شاخص­هایی چون میزان فقر، آموزش، جرم، آلودگی های زیست محیطی، آزادی­های مدنی و غیره را می توان برای کل جامعه در نظر گرفت و سطح دیگر، «سطح خرد» است که به بررسی سلامت اجتماعی فردی با شاخص­هایی چون میزان ارتباطات و تعاملات فردی، مهارت های اجتماعی، سازگاری، انطباق با محیط و غیره می پردازد. سطح اول به سلامت اجتماعی جامعه و دومی به سلامت اجتماعی افراد نظر دارد.

2-2-1- مفهوم سلامت اجتماعی فردی

مفهوم سلامت اجتماعی، مفهومی است که در کنار ابعاد جسمی و روانی سلامت، مورد توجه قرار گرفته است. بلوک و برسلو (1971) برای اولین بار در پژوهشی به مفهوم سلامت اجتماعی می پردازند. آن ها سلامت اجتماعی را با «درجه ی عملکرد اعضای جامعه» مترادف کرده و شاخص سلامت اجتماعی را ساختند. آن ها تلاش کردند تا با طرح پرسش های گوناگون در ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی سلامتی فردی، به میزان فعالیت و عملکرد فرد در جامعه برسند.

این مفهوم را چند سال بعد دونالد و همکارانش در سال 1978 مطرح کردند و استدلال آن ها این بود که سلامت، امری فراتر از گزارش علایم بیماری، میزان بیماری ها و قابلیت های کارکردی فرد است. آن ها معتقد بودند که رفاه و آسایش فردی امری متمایز از سلامت جسمی و روانی است. بر اساس برداشت آن­ها سلامت اجتماعی در حقیقت هم بخشی از ارکان وضع سلامت محسوب می شود و هم می­تواند تابعی از آن باشد (به نقل از امینی رارانی، 1389).

طبق نظر کییز، حلقه­ی مفقوده در تاریخچه­ی مطالعات مربوط به سلامت، پاسخ به این سؤال است: آیا ممکن است افراد، کیفیت زندگی و عملکرد شخصی خود را بدون توجه به معیارهای اجتماعی، ارزیابی کنند؟ کییز در پاسخ به این سؤال، مفهوم سلامت اجتماعی را به عنوان یکی از ابعاد سلامت مطرح می­کند. طبق تعریف وی سلامت اجتماعی عبارت است از: ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع و کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان و گروه­های اجتماعی که عضو آن­هاست (کییز، 2004).

لارسن (1996) سلامت اجتماعی را به عنوان ارزیابی فرد از کیفیت روابطش با خانواده، دیگران و گروه­های اجتماعی تعریف می­کند و معتقد است که مقیاس سلامت اجتماعی، بخشی از سلامت فرد را می سنجد که نشانگر رضایت یا نارضایتی فرد از زندگی و محیط اجتماعی است و در واقع شامل پاسخ های درونی فرد (احساس، تفکر و رفتار) می­شود.

به طور ضمنی، مفهوم سلامت اجتماعی کمتر شبیه به ابعاد جسمی و روانی سلامت است؛ اما در کنار سلامت جسمی و روانی، این نوع از سلامت نیز یکی از سه رکن اساسی اکثر تعریف های سلامتی است. تا حدودی این بدین دلیل است که سلامت اجتماعی هم به ویژگی های جامعه بر می گردد و هم به خصوصیات افراد. جامعه زمانی سالم است که فرصت و دسترسی برابر برای همه به خدمات و کالاهای اساسی وجود داشته باشد تا افراد جامعه به عنوان یک شهروند، عملکرد کاملی داشته باشند. نشانگرهای سلامت جامعه، ممکن است شامل عمل به قانون، برابری در ثروت، مشارکت در تصمیم گیری و سطح سرمایه ی اجتماعی باشد. سلامت اجتماعی افراد به سطح رفاه و آسایش در رابطه با چگونگی بودن در کنار دیگران، چگونگی واکنش افراد دیگر با فرد و چگونگی تعامل فرد با نهادهای اجتماعی و آداب و رسوم اجتماعی اشاره دارد.

مطالعه­ی مربوط به سلامت با استفاده از مدل­های زیستی، بیشتر بر وجه خصوصی از سلامت تأکید دارند؛ ولی افراد در درون ساختارهای اجتماعی و ارتباطات، قرار دارند و با چالش ها و تکالیف اجتماعی بی شماری رو به رو هستند. کییز (2004) معتقد است بهداشت روانی، کیفیت زندگی و عملکرد شخصی فرد را نمی­توان بدون توجه به معیارهای اجتماعی، ارزیابی کرد و عملکرد خوب در زندگی چیزی بیش از سلامت روانی، هیجانی و شامل تکالیف و چالش­های اجتماعی است.

سلامت هیجانی بیانگر رضایت و عاطفه­ی مثبت فرد در ارتباط با زندگی به معنای کلی (نه فقط زندگی اجتماعی) است. ابعاد سلامت روانی یک بازتاب درونی از سازگاری فرد و دیدگاهش نسبت به زندگی را بیان می­کند. تنها یکی از 6 بعد سلامت روان (روابط مثبت با دیگران)، بیانگر توانایی برقراری و حفظ روابط صمیمی و اطمینان بخش بین فردی است؛ لذا در حالی که سلامت روانی و هیجانی بیانگر بعد خصوصی و شخصی ارزیابی های عملکرد فرد است، سلامت اجتماعی بیشتر به ابعاد اجتماعی و عمومی که افراد توسط آن عملکردشان را در زندگی ارزیابی می کنند، توجه دارد. ابعاد سلامت اجتماعی در مقایسه با بهداشت روانی و هیجانی، ممکن است کمتر بیانگر بهداشت روانی فرد باشند؛ اما تعریف کلی سازمان بهداشت آمریکا از بهداشت روانی، شامل ابعاد خاصی از قبیل فعالیت های پربار، روابط بالنده و توان انطباق با تغییرات می شود که همگی بیانگر ارتباط کامل فرد با اجتماع و زندگی اطرافش است (کییز، 2004).

از نظر تجربی، مفهوم سلامت اجتماعی ریشه در ادبیات جامعه شناسی ناهنجاری و بیگانگی اجتماعی دارد، اما مطابق مدل سلامت، نبود ناهنجاری و بیگانگی اجتماعی، دلیلی کافی برای وجود سلامت اجتماعی جامعه نیست. کییز (1998) در یک تحلیل عاملی گسترده یک مدل 5 بعدی قابل سنجش از سلامت اجتماعی ارائه داد. طبق این ابعاد، فرد سالم از نظر اجتماعی زمانی عملکرد خوبی دارد که اجتماع را به صورت یک مجموعه ی معنادار، قابل فهم و دارای نیروهای بالقوه برای رشد و شکوفایی بداند. احساس کند که متعلق به گروه های اجتماعی است و خود را در اجتماع و پیشرفت آن شریک بداند. محتوای مقیاس سلامت اجتماعی، طیف مثبتی از ارزیابی تجارب فرد در جامعه است. این مقیاس جدید با مقیاس های سلامت اجتماعی بین فردی (مثل پرخاشگری و حمایت اجتماعی) و سطح اجتماعی (مثل فقر و جایگاه اجتماعی) تفاوت دارد.

جدول 2-1: ساختارهای سلامت اجتماعی با توجه به سطوح تحلیل و پیوستار اندازه گیری

سطوح تحلیل

پیوستار

فردی

بین فردی

اجتماعی

منفی

بیگانگی و ناهنجاری اجتماعی

پرخاشگری و ناآشنایی با قوانین مدنی

فقر، خودکشی و جرم

مثبت

ابعاد سلامت اجتماعی

مبادله ی انواع اعتماد و حمایت اجتماعی

سرمایه ی اجتماعی و کارآمدی

(کییز و شاپیرو، 2004)

حالت سلامتی در سطح جامعه را به وسیله ی نشانگرهایی مانند میزان مرگ، میزان میرایی شیرخواران و امید به زندگی می توان سنجید. مطلوب آن است که هر بخش اطلاعات به تنهایی و یا به صورت مرکب، قابل استفاده باشد و ترکیب آن ها امکان تهیه ی نمای کامل تر وضع سلامت افراد و جوامع را فراهم می آورد (پارک و پارک،1380).


1. Social Health.

2. Belloc & Breslow.

3. Donald.

1. Keyes, C.

2. Larson, J. S.

1. Shapiro, A.



درج تبلیغات رایگان


دانلود پرسشنامه


آگهی رایگان اینترنتی

  • imani kardak
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خودکارآمدی (فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 45 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 16
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خودکارآمدی (فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خودکارآمدی (فصل دوم تحقیق)

وضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)


  • همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA
  • توضیحات کامل در مورد متغیر
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از توضیحات متغیر:

خودکارآمدی، به عنوان یک مفهوم از مفاهیم یادگیری اجتماعی، اولین بار در سال 1997توسط

بندورا مطرح شد(آلتو وهمکاران، 1997، ص51). از نظر بندورا، خودکارآمدی: قضاوت افراد در مورد توانمندی های خود است و به احساس های کفایت، شایستگی، و قابلیت در کنار آمدن با زندگی اشاره دارد. بندورا (1986) در کتاب پایه های اندیشه و رفتار اجتماعی می گوید که انسان ها دارای یک نظام خود هستند که در کنترل اندیشه ها، احساس ها و کنش های مؤثر است. از نظر او رفتار و انگیزش انسان نیز در باورهایی است که انسان ها از خود دارند که این سازه ی کلیدی در کارکرد و کنترل شخصی فرد می باشد. همچنین، از نظر بندورا خوداندیشی، یگانه توانایی انسان در ارزیابی اندیشه و رفتار خود است. به نحوی که این خودارزیابی ها در برگیرنده ی دریافت های خودکارآمدی است. باورهای کارآمدی نیز علاوه براینکه بر الگوهای اندیشه و واکنش­های هیجانی افراد اثر می­گذارند، تعیین می­کنند که انسان ها چه اندازه برای انجام کارهایشان زمان می گذارند، هنگام برخورد با دشواری ها تا پایداری می کنند، و آیا در برخورد با موقعیت های گوناگون چه اندازه انعطاف پذیر هستند. براین اساس، افرادی با خودکارآمدی پایین شاید باور کنند که وضع حل ناشدنی است. یعنی باوری که تنیدگی، افسردگی و دیدی باریک بینانه برای گره گشایی پرورش می دهد(رجبی 1385، صص-113-111).

از نظر بندورا، افرادی که احساس کارآمدی پایینی دارند، احساس می کنند که درمانده هستند و نمی توانند رویدادهای زندگی خود را کنترل کنند. آنها معتقدند که هرگونه تلاشی که می کنند بیهوده است. همچنین، وقتی آنها با موانعی روبرو می شوند، چنانچه تلاش مقدماتی آنها برای برخوردکردن با مشکل بی ثمر باشد، سریعاً قطع امید می کنند. برخی از این افراد که احساس کارآمدی پایینی دارند، حتی سعی نمی کنند با مشکل کنار بیایند. زیرا متقاعد شده اند که هر کاری که انجام می دهند، بی فایده است. بنابراین، احساس کارآمدی پایین می تواند بر انگیزش، سطح آرزوها، توانایی های شناختی و سلامت جسمانی تأثیر ناگوار بگذارد. برعکس، افرادی که احساس کارآمدی بالایی دارند، معتقدند که می توانند به نحو مؤثری با وقایع و موقعیت ها برخورد کنند. چون آنها انتظار دارند که در غلبه بر موانع موفق شوند، در کارها استقامت به خرج دهند، و اغلب در سطح بالا عمل می کنند. همچنین، این افراد مشکلات را به جای تهدید، چالش می دانند و فعالانه در جستجوی موقعیت های تازه هستند(شولتز و شولتز، 2005، ترجمه سید محمدی، 1386، ص460). در این رابطه، الساری خودکارآمدی را اعتقاد فرد به داشتن توانایی برای سازماندهی و انجام سلسله اقدامات لازم برای رسیدن به یک هدف خاص تعریف کرده است. به نظر وی یکی از عوامل مهم در ایجاد انگیزه فرد برای اقدام، عقیده ی او در توانایی­اش برای اقدام و تأثیرگذاری است(به نقل از رفیعی فر و همکاران، 1392، ص64). برخی از صاحب نظران، خودکارآمدی را سازه ای بنیادی از خودپنداره ی افراد برمی شمرند که با باورهای افراد درباره ی توانایی های شان شناخته می شود(گارسیا و پنت ریچ، 1996؛ به نقل از پاجارس، 1996).

آنچه مسلّم است اینکه موفقیت انسان احتیاج به تعهد، کاردانی و پشتکار دارد. این موارد از طریق خودکارآمدی حاصل می شود(مایباک و مورفی، 1995؛ به نقل از سعید و همکاران، 1390، ص18). همچنین، عقاید مرتبط با خودکارآمدی بر اهداف و آرزوها اثر می گذارد و تشکیل دهنده پیامدهای رفتار انسان می باشد(شوایتزر و لوزینسک، 2005، ص 159-139). از این منظر، احساس خودکارآمدی، یکی از مهمترین جنبه های اطلاعاتی در مورد خودمان است. این اطلاعات مربوط به برآورد ما، شخصیت ما و احساس خودکفایی ما می باشد. افراد با حداکثر احساس خودکارآمدی می­توانند به طور مؤثر با موقعیت ها برخورد کنند؛ به عبارتی شایستگی برخورد با موقعیت ها را دارا شوند(لفرانکوئیس، 1991، به نقل از سعید و همکاران، 1390، ص18).

از تعاریف قبلی چنین برمی آید که خودکارآمدی، اطمینان خاطری است که شخص درباره ی انجام فعالیت خاص احساس می کند. این مفهوم، میزان تلاش و سطح عملکرد فرد را تحت الشعاع قرار می دهد. زیرا در فرآیند تغییر رفتار، ارتقای خودکارآمدی بسیار قابل اهمیت است. تکرار در عملکرد، ساده کردن و تقسیم نمودن یک کار به مراحل کوچک، می تواند در انجام هر مرحله از کار، فرد را خودکفا کند و در نهایت به خودکارآمدی کامل منجر شود(روزنستوک، 1988).

تأثیر خودکارآمدی بر سلامت و کیفیت زندگی

از آنجا که خودکارآمدی عبارت از قضاوت فرد از خود در مورد توانایی انجام یک عمل ویژه است(پندر و همکاران، 2006). از این منظر، حس خودکارآمدی­بالا باعث تلاش، مقاومت و انعطاف بیشتری می­شود و افراد با خودکارآمدی بالا قادرند به طور مؤثری از رویدادهای زندگی خود تأثیر گرفته و نسبت به کسانی که خودکارآمدی پایین تری دارند، انتظار موفقیت بیشتری دارند. همچنین، از جمله عواملی که به ارتقای سلامت عمومی و کیفیت زندگی منجر می شود، خودکارآمدی است. از نظر بندورا، خودکارآمدی تابع حالات جسمانی است که آن ها نیز به نوبه ی خود متأثر از حالات عاطفی شخص و به طور کلی کیفیت زندگی در تمام ابعاد آن است. در این رابطه، هیجانات منفی مانند ترس، اضطراب، تنش و افسردگی سبب می شود که افراد در انجام وظایف، توانایی های خود را دست کم بگیرند که این در واقع مفهوم خودکارآمدی پایین است. خودکارآمدی پایین نیز باعث می شود حالات روحی و روانی مانند خستگی، عصبانیت و درد و رنج در فرد به وجود آید و منجر به نقصان کیفیت زندگی او شود(بندورا، 200، ص 120-36). به گفته ی بندورا(1995) چهار منبع عمده یعنی موفقیت عملکرد، تجارب جانشینی، قانع سازی کلامی و انگیختگی فیزیولوژیکی و هیجانی برای خودکارآمدی وجود دارد که احساس کارآمدی را افزایش می دهد:

1- روبرو کردن افراد با تجربیات موفقیت آمیز به وسیله ی ترتیب دادن هدف های دست یافتنی، موفقیت عملکرد را افزایش می دهد.

2- روبرو کردن افراد با الگوهای مناسبی که عملکرد موفقیت آمیز دارند، تجربیات جانشینی موفق را افزایش می دهد.


[1] . Bandura

[2] . Aalto et al

[3] . Olsary

[4] . Garcia & Pintrich

[5] . Pajares

[6] . Maibach & Morphy

[7] . Schwarzer & Luszczynsk

[8] . Lefrancois

[9] . Rosenstock et al

[10] . Pender et al



درج تبلیغات رایگان


دانلود پرسشنامه


آگهی رایگان اینترنتی

  • imani kardak
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درمان شناختی رفتاری (فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 61 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درمان شناختی- رفتاری (فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درمان شناختی- رفتاری (فصل دوم تحقیق)

وضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)


  • همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA
  • توضیحات کامل در مورد متغیر
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از توضیحات متغیر:

اصطلاح رفتار درمانی شناختی، نخستین بار در ادبیات علمی میانه‌ی دهه 1970 به ‌کار

رفت و مبانی تجربی رویکردهای شناختی-رفتاری به مسایل روانی به ابتدای قرن حاضر بر می‌گردد. در زمان نسبتاً کوتاهی پس از آن، رفتار درمانی شناختی به یک روان‌درمانی پیشرو در اکثر کشورهای غربی تبدیل شد. درمان­های شناختی– رفتاری شامل راهبردهایی هستند که به منظور تغییر تفکر، نگرش، ادراک و رفتار افراد مسئله دار طراحی شده اند. درمان شناختی- رفتاری، اساساً رویکردی است که استفاده از آن برای درمان گروه وسیعی از اختلال های روانی مورد توجه و حمایت نظری و تجربی فراوانی قرار گرفته است. در این رویکرد که روش های شناختی و رفتاری در کنار هم به کار می­روند، بر شناسایی باورهای نادرست، منفی و غیرمنطقی تأثیرگذار بر عواطف و رفتارهای بیماران و اصلاح این باورهای زیربنایی با استفاده از فنون شناختی و رفتاری تأکید می شود. درمان شناختی– رفتاری را می توان هم در موقعیت های درمان فردی و هم در موقعیت های درمان گروهی بکار گرفت و به نتایج خوبی دست یافت(به نقل از خدایاری فرد، 1389).

اساساً درمان شناختی- رفتاری از تلفیق دو رویکرد رفتار درمانی و رویکرد شناختی پدید آمده است. امروزه این رویکرد نظریه و نگرش های نسبتاً متفاوتی را در خود جای داده است که تنها وجه مشترک آنها، توجه به نقش واسطه ی فرایندهای شناختی در پردازش اطلاعات و بروز واکنش فرد به محرک هاست. این رویکرد از اصطلاحات و مفاهیمی استفاده می کند که به نحوی در چارچوب رفتاری معنا پیدا می­کنند و قابل ارزیابی و سنجش تلقی می­شوند(اصلانی و همکاران، 1386). همچنین، درمان شناختی- رفتاری به عنوان یکی از انواع روان درمانگری از نظر تجربی بسیار معتبر است، به طوری که نتایج350 مطالعه ی انجام شده در این زمینه، نشان دهنده ی کارایی این شیوه ی درمانی در درمان اختلال های روان پزشکی مانند اختلال­های اضطرابی، افسردگی و غیره است(بک و ویشار، 2000). این رویکرد درمانی با وجود اینکه نسبتاً جدید است و قدمت زیادی ندارد، هم به عنوان یک نظریه و هم به عنوان یک روش درمانگری زمینه را برای انجام مطالعات و تحقیقات بی سابقه فراهم کرده است. همچنین، شیوه ی درمانی شناحتی- رفتاری و بسیاری از تبیین های نظری آن مورد حمایت های فراوانی قرار گرفته است(بایلینگ و کویکن، 2003).

به لحاظ تاریخی، مبانی تجربی رویکردهای شناختی– رفتاری به مسایل روانی به ابتدای قرن حاضر بر می‌گردد. در شروع این قرن پاولف به بررسی و پژوهش درباره پدیده‌ای که آن را شرطی‌سازی کلاسیک نامید، پرداخت. شرطی‌سازی کنشگر از مشاهدات ثرندایک، تولمن و گاتری شناخته شد؛ و اسکینر تقویت کننده‌ها را تعریف کرد. این اصول رفتاری تدریجاً در زمینه‌های بالینی کاربرد پیدا کرد که برای مثال می‌توان به کارهای واتسون و در زمینه‌ی اضطراب و ماورر درباره ی شب‌ادراری اشاره کرد. سهم اصلی در رشد اولیه رفتار درمانی را ولپی، که تحقیقات‌ آزمایشگاهی او بر القای آزمایشی رفتار روان‌نژند در حیوانات پایه‌ای برای ابداع فنون کاهش ترس شد و آیزنک که ساختار نظری محکم و بنیادی منطقی برای این درمان جدید فراهم آورد بر عهده داشتند.

نارضایتی‌ها و فقدان پیشرفت چشمگیر در نظریه‌پردازی درباره‌ی رفتاردرمانی در دهه های 1970 تا 1990 و نیز بی‌اثر بودن روش‌های موفق در کاهش اضطراب و چیره شدن بر رفتار اجتنابی ناسازگار در درمان افسردگی، راه را برای کشانیدن کاوش به مراحلی فراتر از فنون رفتاری موجود باز کرد. در نتیجه، کوشش‌هایی برای افزودن عناصر شناختی به فنون موجود و نیز گشودن راهی برای ارایه و کاربرد منظم رویکردهای شناختی، به عمل آمد. از سال 1945 به بعد، بک و اِلیس را می‌توان از پیشگامان شناخت‌درمانی دانست که آثارشان این رویکرد را پایه‌ریزی کرد. اِلیس درمان عاطفی– عقلانی را توصیف کرد. او باورداشت که اختلال‌های هیجانی و روان‌شناختی به میزان فراوانی پیامد تفکر غیرمنطقی و غیرعقلانی فرد است و اگر بیاموزد که تفکر عقلانی خود را افزایش و تفکر غیرعقلانی را کاهش دهد، می‌تواند، از دست بیشتر اختلال‌های روانی رهایی یابد. رویکرد شناخت- درمانی بک نیز که ابتدا به طور عمده در افسردگی به کار گرفته شد، تفکر منفی را تنها یک نشانه در افسردگی نمی‌دانست. بلکه، باور داشت این نوع تفکر نقشی تعیین‌کننده در تداوم افسردگی ایفا می‌کند و تشخیص و تغییر افکار منفی می‌تواند به درمان افسردگی کمک کند. البته هرچند مدل شناختی بک، با کار روی افراد افسرده شروع شد. اما به سایر اختلالات نظیر اضطراب، اختلالات شخصیتی و اعتیاد گسترش داده شد.




درج تبلیغات رایگان


دانلود پرسشنامه


آگهی رایگان اینترنتی

  • imani kardak
مبانی نظری و پیشینه تحقیق رقیب گرایی(فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 42 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
مبانی نظری و پیشینه تحقیق رقیب گرایی(فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق رقیب گرایی(فصل دوم تحقیق)

وضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)


  • همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA
  • توضیحات کامل در مورد متغیر
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از توضیحات متغیر:

امروزه موفقیت شرکت­ها و مؤسسات در گرو شناخت آنها از مشتریان و رقبا و سایر عوامل تأثیرگذار بر بازار است. نیازها و خواسته­های مشتریان همواره در حال تغییرند و شناخت این تغییرات نیز برای موفقیت بنگاه­ها حیاتی است. از سوی دیگر رقبا نیز به دنبال جذب مشتریان بیشتر هستند و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نخواهند کرد. همچنین تغییر شرایط و قواعد حاکم بر بازار، از جمله تغییرات تکنولوژیکی، بر موفقیت مؤسسات در بازار تأثیرگذار است. شناخت و پیش­بینی این عوامل و ارائه راهکار مناسب در برخورد با آنها نقشی کلیدی در موفقیت مؤسسه در بازارهای هدف ایفا می­کند. از این رو گرایش به بازار و نیازهای مشتریان اولین ویژگی بازاریابی جدید است(رنجبریان، بنی طالبی و مهینی زاده، 1388). بازارگرایی اغلب همکاری بازاریابی در استراتژی کسب و کار سازمان در نظر گرفته می­شود(سورنسن،2009). یک سازمان با اتخاذ بازارگرایی خود را به برآورده نمودن نیازهای مشتریانش در بلندمدت متعهد می­کند. سودآوری، سهم بازار، نرخ بازگشت سرمایه، و سایر معیارهای عملکرد در نهایت موفقیت هر استراتژی را مشخص می­کنند، بازارگرایی به معنای دستیابی به این اهداف با ارائه ارزش برتر برای مشتریان است(دِو، ژو، براون و آگاروال، 2009). سازمان بازارگرا سازمانی است که اقداماتش مطابق با مفهوم بازاریابی باشد، در حالیکه مفهوم بازاریابی در اصل مشتریان را مورد تأکید قرار داده است و این مفهوم مترادف با مشتری­گرایی مورد استفاده قرار گرفته است، بازارگرایی تمرکز بر مشتریان و رقبا دارد در نتیجه مکمل مفهوم بازاریابی است(سورنسن، 2009). مشتریان و رقبا بازیگران برجسته بازار هستند. مشتریان محور و اساس تمامی تعاریف بازارگرایی هستند. دیشپاند و فارلی(1998) بحث می کنند که بازارگرایی و رقیب­گرایی مفاهیمی متمایزند و بازارگرایی باید درک فعالیت های مشتری­گرا باشد(همان). نارور و اسلاتر(1990) بازارگرایی را نوعی فرهنگ سازمانی تعریف کردند؛ و شرکت های بازارگرا را هم شرکت­های مشتری­گرا و هم شرکت­های رقیب­گرا معرفی کردند، آنها بیان نمودند به همان اندازه که مشتری­گرایی برای سازمان مهم است، رقیب­گرایی نیز دارای اهمیت است(رجوعی، 1387). آبل(1980) و دیکسون(1992) استدلال می­کنند که یک بازار از مجموعه­ای از محصولات، مجموعه­ای از مشتریان، مجموعه­ای از رقبا و منطقه­ای جغرافیایی که در آن مشتریان و رقبا با یکدیگر در تعامل­اند تشکیل شده است(سورنسن، 2009). هانت و مورگان(1995) بازارگرایی را شامل جمع­آوری نظامند اطلاعات در مورد مشتریان و رقبای فعلی و آینده، تجزیه و تحلیل سیستماتیک اطلاعات با هدف توسعه دانش بازار و استفاده سیستماتیک این دانش در جهت شناسایی استراتژی سازمان تعریف نموده و در تعریف خود بر مشتری­گرایی و رقیب­گرایی تأکید دارند. دی و ونسلی(1998) بیان می­کنند هنگامیکه تقاضای بازار قابل پیش­بینی است و محیط رقابتی ثابت و متمرکز است، سازمان­ها باید منابع خود را بیشتر بسوی رقیب­گرایی به حرکت درآورند. در نقطه مقابل در بازار پویا، با تعداد زیادی رقیب، بخش­بندی زیاد و تغییر موانع ورود، سازمان­ها باید استراتژی خود را بیشتر در راستای درک مشتریانشان تغییر دهند(دو و همکاران، 2009). نارور و اسلاتر(1990) بر این باورند که رقیب­گرایی به معنای درک نقاط قوت ، ضعف، قابلیت­ها و استراتژی­های رقباست در حالیکه لافرتی و هولت(2001) مطرح کردند که رقیب­گرایی از نظر جمع­آوری اطلاعات شبیه مشتری­گرایی است. هردو برای ارضای بازارهای مشابه نیازمند تجزیه و تحلیل کامل قابلیت­های تکنولوژیکی و شایستگی­ها هستند(تاجدینی، ترومان و لارسن، 2006).

2-2-4-2 بیان مسأله

مشتریان و رقبا دو ویژگی برجسته از بازار رقابتی هستند(گائو، ژائو و ییم، 2007) و مشتری­گرایی و رقیب­گرایی اغلب به عنوان بخشی از جهت­گیری استراتژیک سازمان مورد اشاره قرار گرفته­اند(گاتیگنون و ژورب، 1997 ؛ ژائو و همکاران، 2005). در حالیکه مشتری­گرایی بر نیازهای مشتری تمرکز دارد، رقیب­گرایی به جمع­آوری اطلاعات مرتبط با رقیب و نظارت بر رفتارهای رقبا تأکید می­کند(گائو و همکاران، 2007). نارور و اسلاتر (1990) رقیب­گرایی را به عنوان درک سازمان از نقاط ضعف و قوت کوتاه مدت و قابلیت­ها و استراتژی­های بلندمدت رقبای کنونی و بالقوه تعریف می­کنند. هدف رقیب­گرایی ارائه یک مبنای یکپارچه اطلاعاتی مربوط به رقبای موجود و بالقوه برای اقدامات اجرایی است. رقبا به عنوان شرکت­هایی تعریف می­شوند که محصولات و خدماتی نزدیک به محصولات و خدمات سازمان عرضه می­کنند به این معنا که آنها نیازهای مشابه مشتریان را برآورده می­کنند. رقبای موجود و بالقوه سازمان ممکن است در میان سازمان­هایی با تکنولوژی مشابه و غیرمشابه یافت شود(سورنسن، 2009). سازمان­های رقیب­گرا فعالیت­های تجاری خود را از منظر منابع، مواضع هزینه و عملکرد مالی با رقبایشان مقایسه می­کنند(دی و ندانگادی، 1994). چنین مقایسه­هایی بینش مفیدی را به سازمان­ها ارزانی می­دارد تا جایگاه نسبی خود را در بازار درک کنند که این نیز آن­ها را قادر می­سازد تا به سرعت اقدامات رقبا را پیش­بینی کرده و پاسخ گویند(گاتیگنون و ژورب، 1997). دی و ونسلی(1988) بیان می­کنند شرکت­هایی که از رفتارهای رقیب­گرا حمایت می­کنند می­توانند بهترین اقدامات را شناسایی کنند در نتیجه آنها موقعیت کنونی خود را حفظ نموده و بهبود می­بخشند که این نیز اثر مثبت بر نتایج آنها دارد(لنگلر، سوسا و مارکوس، 2013). هنگامیکه رقابت شدید است، شرکت­ها باید در محصولات و فرآیندها نوآوری کنند، بازارهای جدید بیابند، شیوه­های جدید برای رقابت بیابند و بررسی نمایند که چگونه می­توانند خود را از رقبا متمایز کنند(تاجدینی، ترومان و لارسن، 2006). اطلاعات پیرامون رقبای موجود و بالقوه می­تواند به سازمان­ها کمک نماید تا نیاز برای به چالش کشیدن ایده­های موجود، روال­های عادی و فعالیت­ها را به منظور پیشی گرفتن در رقابت تشخیص دهند. چنین بینشی می­تواند برای شروع توسعه محصول جدید و حرکت به سمت بازارهای جدید به عنوان کاتالیزور عمل نماید. دانش پیرامون نقاط قوت و ضعف سازمان و رقبای آن اجازه شناسایی نارسایی و ناکارآمدی در محصولات و خدمات کنونی، شیوه های بهبود آنها و تطابق بهتر با نیازهای بازار را می­دهد(لیسبوا، اسکارمیس و لاگس، 2011). با درک عمیق از رقبا سازمان می تواند موقعیتش را ارزیابی کند، استراتژی­های مناسب را تعیین نماید و به سرعت با اصلاح اقدامات دقیق در کوتاه­مدت و همچنین با توسعه برنامه­های بازاریابی اصلاح شده در بلند مدت به اقدامات رقبا پاسخ گوید(شین و آیکن، 2012). نقش رقیب­گرایی هنگامیکه شدت رقابت در محیط بازار افزایش می­یابد با اهمیت­تر می­شود. درک و فهم رقبا به سازمان­ها کمک می­کند برای بهبود رقابت­پذیری سازمان و توانایی برای رقابت با سایر بازیگران بازار فرآیندهای کسب و کار خود را مجدداً سازماندهی نموده و بهبود بخشند و منابع داخلی را توسعه بخشیده و مجدداً پیکره­بندی نمایند. هولی و همکاران(2000) بحث می­کنند که سازمان­هایی با میزان بالایی از بازارگرایی رویکرد فعالانه و متمرکز بر بیرون را دنبال می­کنند( از طریق توسعه قابلیت­های رابطه­ای). بنابراین توجه دقیق­تر به رقابت سازمان­ها را قادر می­سازد تا برای اداره بهتر روابط مهم تجاری قابلیت­ها را توسعه دهند(اسمیرنوا و همکاران، 2011).




درج تبلیغات رایگان


دانلود پرسشنامه


آگهی رایگان اینترنتی

  • imani kardak
مبانی نظری و پیشینه تحقیق کنترل عواطف(فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 88 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 41
مبانی نظری و پیشینه تحقیق کنترل عواطف(فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق کنترل عواطف(فصل دوم تحقیق)

وضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)


  • همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA
  • توضیحات کامل در مورد متغیر
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از توضیحات متغیر:

مبانی نظری کنترل عواطف

تعریف عواطف

معمولاً پاسخ مردم به این که عواطف چیست، این است که عواطف یعنی احساس محبت و علاقه و بروز آن احساس نسبت به شخص دیگر. گاهی هم می شنویم که می گویند: فلانی آدم عاطفی است. و منظورشان این است که فلانی آدم لطیف و حساس و پرمحبتی است. درمجموع وقتی صحبت از عواطف می شود بلافاصله حالت احساسی خوشایندی از جنس عشق و محبت به ذهن متبادر می شود(احمدی، 1385).

معمولاً هیجان و عواطف نیز از نظر علوم رفتاری یکسان یا نزدیک به هم معنی شده‌‌اند. هیجان، واکنش احساسی پیچیده‌ای است مرکب از یک عده تغییرات فیزیولوژیک که در تغییرات بدنی که مقدمه ی اعمال آشکارند، ظاهر می شود. پس هیجان یاعاطفه نوعی واکنش است. یعنی نوعی رفتار و جنبه‌ی احساسی دارد یعنی ناشی از یک حس و ادراک آن است. از آنجا که احساس در انسان‌ها دارای جنبه‌های خوشایند یا ناخوشایند است. پس عواطف و هیجان‌ها که رفتارهای ناشی از احساس‌های انسان است. خود دارای جنبه‌های خوشایند و ناخوشایند می باشد. بنابراین تصور این‌که عواطف تنها دارای بار خوشایند است، درست نیست. با چند مثال از هیجان‌ها و عواطف به اثر آن‌ها در زندگی می پردازیم. حالت هایی مثل غم، شادی، خشم، عصبانیت، ترس، اضطراب، افسردگی همگی حالت های عاطفی یا هیجانی است که به نوعی عکس العمل رفتاری را نیز با خود دارد(ایمانی و مهترپور، 1390).

شیوه‌های بروز عواطف در افراد، گوناگون است و تحت تاثیر یادگیری و زمینه‌های زیستی و ارثی قرار می گیرد. اما آنچه قطعیت دارد این است که رفتارهای‌ عاطفی بیشتر متاثر از الگوهای محیطی است و چون این رفتارها جنبه‌ی یادگیری دارد، بنابراین می توان برنامه‌هایی برای آموزش ایجاد تعادل و هماهنگی در بروز عواطف در نظر گرفت و به این ترتیب بطور غیرمستقیم به کودکان کمک کرد تا عواطف خود را به نحو درست بروز دهند. عده‌ای فکر می کنند که تسلط بر رفتار عاطفی یعنی کوشش برای سرپوش گذاشتن برآن و بروز ندادن آن‌ها؛ که این تصور نادرست است و باید به فکر ایجاد محیط‌هایی باشیم تا در آن فرزندان ما بطور غیرمستقیم و با یادگیری از الگوهای سالم در اطراف خود بتوانند عواطف خود را به درستی و به اندازه‌ی لازم نشان دهند. اصولاً نشان دادن عواطف چه عواطف خوشایند چه عواطف ناخوشایند برای سلامتی، بقا و ارتباط سالم بین انسان‌ها ضروری است(احمدی، 1385).

2-2-2- ویژگى هاى رشد عاطفى نوجوان

رشد عاطفى نوجوان ویژگى هاى خاصى دارد که عبارتند از:

1- هیجان و عواطف تند و شدید

2- نوجوان از محرّک هاى هیجانى به سرعت متأثر مى شود که دلیل آن نامتعادل شدن ترشّحات غدد داخلى و تغییر گرایش او نسبت به محیط است که از یک سو، نمى خواهدو نمى تواند واکنش هاى کودکى را از خود نشان دهد و از سوى دیگر، هنوز نمى تواند کاملاً با وضع موجود سازش یابد و واکنش مطلوب اطرافیان را نشان دهد. از این رو، وقتى به رفتار او انتقاد مى شود سریع ناراحت و غمگین مى شود.

3- گاهى در تعبیر و بیان عواطف خویش دچار تردید مى شود و حتى به دلیل نگرانى از انتقاد و سرزنش مردم، آن ها را آشکار نمى کند. به این دلیل، در خود فرو مى رود، به توهّمات پناه مى برد، از مردم کناره مى گیرد و گاهى از ناسازگارى امیال با واقعیات ناامید مى شود.

4- واکنش هاى هیجانى و عاطفى نوجوان ناپایدار است که دلیل این ناپایدارى در دو چیز مى باشد: الف. تغییر در ترشحات غدد درون ریز که موجب تحریک عاطفى بیش تر او مى شود. و ب. تغییرات رشدى خاص دوران بلوغ و تردیدهاى اجتماعى که تنش عاطفى نوجوان را افزایش مى دهد.

5- به دلیل آن که نوجوان تجربه بزرگ سالان را ندارد، در نحوه اظهار پاسخ هاى هیجانى و عاطفى نمى تواند سنجیده عمل کند; مثلاً، نمى داند محبت خودراچگونه به جنس مخالف نشان دهد(فتحی آشتیانی، 1391).

2-2-3- انواع عواطف در دوره نوجوانى

عواطف در دوره نوجوانى به امور خاصى تعلّق مى گیرد که شاید در ابتداى امر متناقض به نظر برسند؛ مثل ترس و خشم که نوجوان از طرفى مى ترسد و از طرف دیگر خشم مى کند.

الف ـ ترس: برخى تحقیقات نشان مى دهد که نوجوان در اوایل بلوغ هنوز برخى ترس هاى کودکى را دارد؛ مثل ترس از اشباح که به تدریج، این ترس ها را از خود دور مى کند. موضوع ترس در نوجوانى ممکن است این موارد باشد:

1- ترس هاى مدرسه اى؛ مثل ترس از امتحان، کوتاهى در انجام تکالیف، تمسخر و استهزاى معلمان و هم کلاسان و اجبار به شرکت در بحث گروهى و سخنرانى؛

2- ترس هاى بهداشتى که به شکل ترس از حوادث ناگهانى، مصیبت ها، بیمارى و مرگ ظاهر مى شود؛

3- ترس هاى خانوادگى که هنگام بیمارى افراد خانواده یا مشاجره آن ها مشاهده مى شود؛

4- ترس هاى اقتصادى که از پایین آمدن سقف اقتصادى خانواده ناشى مى شود؛


Emotion



درج تبلیغات رایگان


دانلود پرسشنامه


آگهی رایگان اینترنتی

  • imani kardak
مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس پیوستگی(فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 32 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17
مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس پیوستگی(فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس پیوستگی(فصل دوم تحقیق)

وضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)


  • همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA
  • توضیحات کامل در مورد متغیر
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از توضیحات متغیر:

مبانی نظری احساس پیوستگی

یکی از متغیرهای شخصیتی که در چند سال اخیر مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است، احساس پیوستگی است، (سالیوان، 1993؛ آنتونوسکی، 1996 ).

احساس پیوستگی یک سازه شخصیتی با سه مؤلفه درک پذیری، توانایی مدیریت و معناداری می باشد. در درک پذیری به احساس پیوستگی اشاره می شود که در آن فرد معتقد است هیچ چیز منفی یا حیرت آوری اتفاق نیفتاده و زندگی می تواند خوب و معقولانه و مطابق انتظارش پیش رود. مؤلفه توانایی مدیریت، احساس دارا بودن منابع مورد نیاز برای حل مشکل و مبارزه با استرس ها را منعکس می کند و در نهایت، احساس معناداری متضمن این است که چقدر فرد زندگی را با ارزش دانسته و تا چه اندازه این حس را به تنها به لحاظ شناختی بلکه به طور هیجانی به همراه دارد ( آنتونوسکی، 1996؛ آنتونوسکی، 1987 به نقل از واستاماکی، 2009 ).

احساس پیوستگی سازه ای است که توسط آنتونوسکی ( 1993 ) برای نشان دادن مقابله موفقیت آمیز در برابر فشارزاهای زندگی بیان شده است که جهت گیری کلی فرد و احساس اعتماد و پویایی مداوم و فراگیر را در زندگی و دنیای پیرامون وی نشان می دهد. احساس پیوستگی باعث می شود فرد تحریکات درونی و بیرونی دریافت شده را در زندگی سازمان یافته تر، قابل پیش بینی تر و توضیح پذیرتر درک نماید. به بیان ساده تر، احساس پیوستگی به ادارک و احساسات فرد اشاره می کند که زندگی برای او قابل درک، کنترل پذیر و پر معنی است و احساس پیوستگی یک ویژگی شخصیتی است و کسی که این احساس را داشته باشد:

1- محرک های درونی و محیط بیرونی که در طول زندگی ساخته شده اند را قابل پیش بینی و توضیح می داند.

2- معتقد است منابعی برای روبرو شدن با مطالبه های محرک ها وجود دارد.

3- این مطالبه ها، چالش هایی هستند که ارزش سرمایه گذاری و مبارزه دارند و بر همین اساس آنتونوسکی احساس پیوستگی را هسته اصلی پردازش اطلاعات پیچیده توسط انسان می داند که تعارضات را حل کرده و استرس را قابل تحمل می کند.

احساس پیوستگی، احساس قابل اعتماد، پویا، با ثبات و نافذ است ( آنتونوسکی، 1987؛ به نقل از ساوولاتین 2005؛ آنتونوسکی، 1996 )و آنتونوسکی معتقد است که احساس پیوستگی یک منبع مقاومت تعمیم یافته ای است که اثرات استرس را بر سلامت تعدیل می کند؛ این تعدیل از این طریق انجام می گیرد که احساس پیوستگی روشهای سودمند و مفیدی از برخورد با عوامل استرس زا را در اختیار افراد قرار می دهد و لذا این احساس، آن افراد را قادر می سازد تا در برابر اثرات استرس های زندگی مقاومت بیشتری از خود نشان دهند (زهراکار،1387).

آنتونوسکی احساس پیوستگی را به عنوان جهت گیری نافذ در نظر می گیرد که منجر به شکل گیری باورهایی می شود مانند این که محرک های درونی و بیرونی که در مسیر زندگی قرار دارند، قابل پیش بینی و توضیح پذیر هستند. فرد از منابع و توانایی هایی برای مواجهه با مجموعه ای از این محرک ها برخوردار است که احساس ارزشمندی مواجهه با این محرک ها را به دنبال می آورد (آنتونوسکی، 1987 به نقل از واستناماکی، 2009). آنتونسکی همچنین معتقد است که احساس پیوستگی باعث ایجاد منبع مقاومت تعمیم یافته ای می شود که اثرات استرس بر سلامتی را تعدیل می کند. بدین صورت که، روشهای سودمند و مفیدی از برخورد با عوامل استرس زا را در اختیار فرد قرار می دهد و از این رو، فرد را قادر می سازد تا در برابر اثرات استرس های زندگی مقاومت بیشتری از خود نشان دهد (بارتلت، 1998 به نقد از زهراکار، 1387).

احساس پیوستگی توانایی انتخاب یک راهبرد مقابله ای مناسب را برای مواجهه با محرک های استرس زای موجود در زندگی مهیا می­کند ( توماسون و همکاران، 2009 ). زیرا انتخاب یک راهبرد مناسب برای مقابله استرس زاها بستگی به نوع نگرش و سازه های شخصیتی دارد. چنانچه استفاده راهبرد مقابله ای متناسب با موفقیت استرس زا کارآمد نباشد، می تواند منجر به برخی از مشکلات روانشناختی شود. یافته های بسیاری از پژوهشها رابطه احساس پیوستگی و سلامت روان را مورد تایید قرار دادند ( کانتین و همکاران، 2008، فلسنبرگ و همکاران، 2006؛ سامنین و همکاران، 2001 ). اما در خصوص رابطه احساس پیوستگی و راهبردهای مقابله ای مسأله مدار رابطه مثبت و بین احساس پیوستگی و راهبرد مقابله ای هیجان مدار رابطه منفی بدست آوردند ( توماسون و همکاران، 2010 ).

احساس پیوستگی به انتخاب راهبرد مقابله ای که برای فرد کارآمدتر باشد، منجر می شود. همچنین افرادی که احساس پیوستگی قوی دارند در استرس های روزمره و شرایطی که برای اغلب افراد استرس زا تلقی می شود برای آنها جزیی از زندگی و طبیعی است و بستری برای یادگیری را فراهم می کند. آنها باور دارند، هر آنچه برای مقابله با موانع و شرایط موجود لازم است در وجودشان نهفته است، بنابراین سعی می کنند از تمام موفقیت ها برای رشد خود استفاده کنند (آنتونوسکی، 1996). فلنسبورگ و همکاران معتقدند مفهوم احساس پیوستگی در سالهای اخیر به درک بهتر ما از عناصر اجتماعی مؤثر بر سلامت و بیماری کمک کرده است مفهوم احساس پیوستگی در سالهای اخیر توجه فزاینده ای را به عنوان یک مدل سلامتی زا به خود جلب کرده است. آنتونوسکی تاکید داشته است که یک حلقه ارتباطی بین احساس پیوستگی مفهوم سازی شده توسط او و سلامت جسمی وجود دارد و احساس پیوستگی یک تجربه درونی است که به صورت تدریجی در طول جوانی رشد می کند تا در یک فرد به یک کیفیت نسبتاً پایدار می رسد. توگاری و همکاران در یک مطالعه زمینه یابی آثار احساس پیوستگی را بر بهزیستی دانشجویان ژاپنی پیگیری کردند. شاخصهای مورد نظر در بهزیستی عبارت از وضعیت جسمی خوب، بهزیستی روان شناختی و حل موفقیت آمیز مسائل رشدی بود.

تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد، افرادی که نمره پایه و نیز نمره بعدی آنها در حس انجام بالا بوده نمراتشان در حد بالایی پیش بینی کننده بهزیستی جسمی و روانی است. نمرات پایین در احساس پیوستگی با شیوع بالا در شکایات روان – تنی ارتباط دارد. و خط پیشرفت علائم روان تنی در پسران نوجوانی که نمرات پایین در احساس پیوستگی دارند 15 مرتبه بیشتر از پسرانی است که در احساس پیوستگی نمرات بالایی به دست می آورند. فلنسبورگ، مادسن و همکاران در مطالعه مقطعی نشان دادند که آزمون احساس پیوستگی، با سه نوع نمره سلامت بهزیستی جسمانی، علائم جسمی و خود ارزیابی سلامت روانی شناختی رابطه مثبت دارد.




درج تبلیغات رایگان


دانلود پرسشنامه


آگهی رایگان اینترنتی

  • imani kardak
مبانی نظری وپیشینه تحقیق نارسایی هیجانی(فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 39 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 21
مبانی نظری وپیشینه تحقیق نارسایی هیجانی(فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری وپیشینه تحقیق نارسایی هیجانی(فصل دوم تحقیق)

وضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)


  • همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA
  • توضیحات کامل در مورد متغیر
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از توضیحات متغیر:

یکی از مفاهیمی که به تازگی وارد حوزه روانشناسی شده است، نارسایی هیجانی است، این اصطلاح اولین بار توسط سیفنئوس (1970) جهت مشخص کردن افرادی که فقدان ظرفیت بارز در تشخیص و ابراز کلامی هیجانات بدون علت فیزیکی دارند ابداع شد. از آن زمان نارسایی هیجانی موضوع پژوهش‌های بسیاری قرار گرفته است. چرا که نارسایی هیجانی می‌تواند به ایجاد مشکلاتی در روابط بین فردی، انطباق با هیجانات مختلف، حوادث استرس آور زندگی آسیب پذیری بیشتر فرد در برابر آنها منجر شده، به علاوه می‌تواند در استفاده از مکانیزم های مقابله‌ای ناکارآمد احتمال گرایش به سوء مصرف مواد و الکل را افزایش دهد (ون رسوم و همکاران به نقل از فاتحی نیا، 1388).

نارسایی هیجانی به یک سبک شناختی-عاطفی اشاره دارد که نتیجه آن اختلال خاص در بیان و پردازش هیجانات است. ولی معنای حقیقی آن «پریشانی در توصیف کلامی احساسات» است (کتلین، 1998، ترجمه عباس بخشی پوررودسری و شهرام محمدخانی، 1381). نارسایی هیجانی سازه شخصیتی است که با فقدان خیالپردازی، ظرفیت کم برای افکار سمبولیک و ناتوانی برای تجربه و بیان هیجانات مثبت مشخص می‌شود. نارسایی هیجانی به حالتی اطلاق می‌شود که در اثر آن فرد در درک پردازش و هیجانات خود مشکل دارد (سیفنئوس، 1973).

ویژگی اصلی نارسایی هیجانی عبارتند از: ناتوانی در بازشناسی و توصیف کلامی هیجان‌های شخص، فقر شدید تفکر نمادین که آشکارسازی بازخوردها، احساسات، تمایلات وسابق‌ها را محدود می‌کند، ناتوانی در بکارگیری احساسات به عنوان علایم مشکلات هیجانی، تفکر انتفاعی در مورد واقعیت‌های که اهمیت بیرونی، کاهش یادآوری رویاها، دشواری در تمایز بین حالت‌های هیجانی و حس‌های بدنی فقدان جلوه‌های عاطفی چهره، ظرفیت محدود برای همدلی و خودآگاهی (تول میدا گلیاورویمر، 2005). بحث پیرامون اینکه آیا نارسایی هیجانی یک صفت با ثبات شخصیتی است و یا یک پدیده وابسته به حالت که بطور عمده به سطح افسردگی مرتبط است، چالش‌های زیادی را بین پژوهشگران برانگیخته است. مطالعات بالینی نشان می‌دهد که همزمان با کاهش افسردگی ، نارسایی هیجانی نیز کاهش می یابد، با این حال تیلور و بگبی بیان داشته اند که بین صفات مطلق و ثبات نسبی در زمینه صفات شخصیتی تفاوت وجود دارد.

فوکونیشی و همکاران(1997) گزارش کردند که در مطالعه دانشجویانی که دارای تجربه‌ی مراقبت مادری ضعیف بودند، آزمودنی‌ها، مخصوصا در زمینه دشواری احساسات، ویژگی‌های نارسایی هیجانی را نشان دادند. کریمر و لودر (1995) معتقدند که دلبستگی ناایمن می‌‌تواند فراگیری چگونه احساس کردن را با شکست مواجه کند و زمینه را برای ابتلا به نارسایی هیجانی هموار سازد. نارسایی هیجانی، ناتوانی در پردازش شناختی اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجان‌ها (بگبی و تیلور، 1997؛تیلور، 2000؛تیلور و بگبی، 2000؛ لبن، آهرن، شواتز و کاسیناک، 1997)، سازه ای است چند وجهی مشکل از دشواریدر شناسایی احساسات و تمایز بین احساسات و حس‌های بدنی مربوط به انگیختگی هیجانی؛ دشواری در توصیف احساسات برای دیگران؛ قدرت تجسم محدود که با قلت خیالپردازی‌ها مشخص می‌شود؛ سبک شناختی عینی (غیر تجسمی)، عمل‌گرا و واقعیت مدار یا تفکر عینی (تیلور و بگبی، 2000؛ سیفنئوس، 2000). افراد مبتلا به نارسایی هیجانی، حس‌های بدنی بهنجار را بزرگ می‌کنند، نشانه‌های بدنی انگیختگی هیجانی را بد تفسیر می‌کنند، درماندگی هیجانی را از طریق شکایت‌های بدنی نشان می‌دهند، و در اقدامات درمانی نیز به دنبال درمان نشانه‌های جسمانی هستند (تیلور، پارکر، بگبی و اکلین، 1992).

شواهد متقاعد کننده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه نارسایی هیجانی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی همزمان با بهبودی افسردگی آنها کاهش می‌یابد اما با این وجود تفاوت نسبی در نمرات نارسایی هیجانی این افراد در طول زمان ثابت می‌ماند. نتایج حاصل از یک مطالعه پیگیری پنج ساله بر روی نمرات نارسایی هیجانی در مبتلایان به افسردگی حاکی از ثبات نسبی نمرات نارسایی هیجانی بود.ثبات نسبی سازه‌ای شخصیتی اندازه‌گیری شده و توانایی آن در پیش‌بینی تغییرات خلقی در راستای حمایت از این فرضیه است که بخش اعظم تفاوت‌های بین فردی در زمینه ابعاد شخصیتی منعکس کننده تفاوت‌هایی است که در زمینه صفات شخصیتی وجود دارد نه منعکس کننده تفاوت‌های موجود در زمینه عواطف وابسته به حالت و بطور کلی عقیده مبرا نیست که نارسایی هیجانی عامل خطرساز برای بسیاری از اختلالات روانپزشکی است، زیرا افراد مبتلا به این عارضه بسیار تحت فشار همبسته‌های جسمانی هیجانی هستند که به کلام در نمی‌آیند. این نارسایی مانع تنظیم هیجانات شده، سازگاری موفقیت‌آمیز را مشکل می‌سازد. نارسایی هیجانی واژه‌ای یونانی است که به معنای نبود واژه برای ابراز هیجان‌ها است (وینگر هوتیس، نیکلیکو دنولت، 2008).




درج تبلیغات رایگان


دانلود پرسشنامه


آگهی رایگان اینترنتی

  • imani kardak
مبانی نظری وپیشینه تحقیق مسئولیت پذیری(فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 39 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 13
مبانی نظری وپیشینه تحقیق مسئولیت پذیری(فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری وپیشینه تحقیق مسئولیت پذیری(فصل دوم تحقیق)

وضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)


  • همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA
  • توضیحات کامل در مورد متغیر
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از توضیحات متغیر:

مسئولیت حالتی که طی آن شخص نقش و اثر خود را در عوارض و نتایج یک اقدام، فعالیت یا رفتار می پذیرد. شرایط فرد بزرگسالی که قادر است مقررات ، آداب ، رسوم، و معیارهای اخلاقی ، اجتماعی ، شغلی و . . . را رعایت کند و در صورت عدم رعایت ، عوارض و نتایج نامطلوب آن را نیز پذیرا می باشد. یکی از ویژگی های فرد این است که نقش های اجتماعی خود را می پذیرد و در جهت انجام وظایف خود تلاش می کند (ساعتچی ، 1377). فردی که مسئولیت کاری را بر عهده می گیرد می پذیرد که یک سری فعالیت هایی را انجام دهد یا برای انجام این کارها توسط دیگران نظارت داشته باشد(سرتو ، 2004، به نقل از اونگرانو،2012).

گاف (1968) معتقد است که مسئولیت پذیری به معنای در نظر داشتن پیامد رفتار خود و قابل اعتماد و اطمینان بودن در رفتار، و احساس تعهد به ساختار اجتماعی بزرگتر می باشد.

مسئولیت پذیری، یکی از ابعاد شخصیت سالم و ویژگی بسیار مهمی در کلاس درس و زندگی روزمره است و والدین، مشاوران و معلمان، نقش مهمی برای کمک به دانش آموزان در کسب مسئولیت پذیری مدرسه، خانواده و اجتماع بر عهده دارند. برای ایجاد حس مسئولیت پذیری، روش ها و راهکار هایی تدوین شده است که معلم می تواند آن ها را در کلاس خود اجرا نماید(حسین پور، درویشی و سودانی،1389).

مسئولیت‌پذیری یعنی قابلیت پذیرش پاسخ‌گویی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست می‌شود و شخص حق دارد که آن را بپذیرد و یا رد کند. مسئولیت با وظیفه تفاوت دارد، وظیفه کاری است که یک نفر به دیگری محول می‌کند و باید حتما انجام بگیرد. در واقع مسئولیت انتخابی آگاهانه است. کودکی که از ابتدا امکان استقلال به او داده شده باشد، آمادگی بیش‌تری برای پذیرفتن مسئولیت خواهد داشت. مسئولیت‌پذیری بخشی از رشد شخصیت کودک است. کودک از سن دو تا سه سالگی نیاز دیگران و اهمیت دادن به آن و نیز انتظارات دیگران از خویش را درک می‌کند و این روند، حس مسئولیت‌پذیری را در او ایجاد می‌کند. پدر و مادر باید الگوی این مسئولیت‌پذیری را به او بیاموزند، زیرا اگر پروسه‌ی مسئولیت‌پذیری به درستی در تربیت فرد شکل نگیرد، بعد از هجده سالگی، زمانی که شخصیت فرد شکل گرفت، دیگر نمی‌توان او را تغییر دارد، در این صورت یا باید خانواده خود را با او وفق بدهد یا او را مجبور کند که با محیط خانواده سازگار شود و اگر این شخص نتواند خود را با خانواده هماهنگ کند بهتر است از خانواده جدا شود و زندگی مستقلی برای خویش تدارک ببیند(احمدی و رمضانی،1386).

الف: نقش والدین در مسئولیت پذیری نوجوانان

جامعه شناسان بر این باورند که سپردن مسئولیت به نوجوانان و شرکت دادن آنها در تعاملات اجتماعی برای رشد انسانی آنها و ورودشان به دوره ی جوانی و بزرگسالی ضرورتی است. کارکردن نیاز هر انسان سالم است و بهترین درمان برای خیال پردازی های دوره ی نوجوانی ست. نوجوانی که به دنیای کار وارد می شود، فشارهای ناشی از هیجانات نوجوانی را بهتر تحمل می کند و رشد اجتماعی، فکری و عاطفی اش سرعت می گیرد. مهمتر این که مسئولیت پذیری فرصتی ست برای نوجوان فراهم می سازد تا ایده های خود را در جریان کار به مرحله آزمایش بگذارد. اینها به نوجوان کمک می کند تا راه رشد خود را به تدریج گسترش دهد و طرح مناسبی برای ایفای نقش های شغلی و اجتماعی و در کل برنامه زندگی اش تعیین کند. محققین معتقدند اگر همه افراد به مسئولیت های خود عمل کنند و خود را متعهد به انجام آن بدانند جامعه پیشرفت بیشتری خواهد داشت و از بسیاری جرم و جنایت ها کاسته خواهد شد. در این میان خانواده به عنوان اولین نهادی که فرد از بدو تولد بسیاری از ابعاد شخصیتی خود را از آن می گیرد، نقش مهمی در ایجاد مسئولیت پذیری افراد دارد. در یک سال اول تولد، نوزاد بی قید و شرط نیازمند مراقبت و خدمات پدر و مادر است، اما از یک سالگی به بعد بایستی کم کم برخی کارها را به خود کودک واگذار کرد(صاحبی،1390b).


- responsibility



درج تبلیغات رایگان


دانلود پرسشنامه


آگهی رایگان اینترنتی

  • imani kardak